–
گوستاو لوبون
عباس شوقی
«گوستاو لوبون » از جمله خاورپژوهان بلندپایه فرانسوی است که به سال 1841 میلادی چشم به جهان گشود و در سال 1931 از دنیا رفت . وی مطالعات گسترده ای درباره اسلام و تمدن مسلمانان به انجام رسانده است .
در آثار وی تعصبات یک جانبه و منفی نسبت به اسلام و مسلمانان کمتر به چشم می خورد و این از ویژگی های منحصر به فرد اوست که در کمتر پژوهش گری می توان سراغ یافت . او فقط از عرب و تمدن عربی دفاع نکرد، بلکه از حقوق مسلمانان دفاع و از سیاست های ظالمانه دولت های اروپایی شدیدا انتقاد کرد و در نکوهش دولت متبوعش نسبت به جنایاتی که در حق مسلمانان الجزایر مرتکب شد، مطالب فراوانی نگاشت .
«لوبون » در اثنای تحقیقات و سیاحت های علمی خود به کشورهای مختلف، کتاب های با ارزشی پیرامون تاریخ و تمدن برخی ملت ها نگاشت و حاصل این پژوهش ها را با شرح و توضیح در سه کتاب «راز دگرگونی ملت ها» ، «ماهیت اجتماع » و «آرا و باورها» به ودیعه نهاد و آن گاه با توجه به این سه اثر، کتاب های دیگری چون «ماهیت انقلاب ها و انقلاب فرانسه » ، «ماهیت سوسیالیسم » ، «تمدن هند» ، «تمدن مصر» و «تمدن عربی در اندلس » و «تمدن عرب » را به رشته تحریر درآورد.
به نظر گوستاولوبون، عقاید و نظریات جامعه شامل دو بخش «بنیادی» (نامتغیر) و «متغیر» می شود. افکار و عقاید بنیادی که سازنده اصلی فرهنگ جامعه هستند شامل آن بخش از فرهنگ جامعه هستند که مثل جریان آرام یک رودخانه در طول سالیان و قرون، افکار جامعه را می سازند مثل عقاید دینی، اسطوره ها. عقاید متغیر شامل نظریات و افکاری است که به طور مداوم ایجاد و محو می شود و تغییرات آنها بیشتر در سطح و کمتر در ماهیت است. به نظر لوبون با شکل گیری انبوه خلق ها، عقاید گذرا (متغیر) توده ها بیش از هر زمان دیگر شده و باعث کم شدن قدرت آموزش های کهن می گردد. به اعتقاد او نشریات با گسترش فزاینده خود نقش موثری در پیدایش این امر دارند؛ زیرا عقاید متضاد با عقاید توده ها را بدون وقفه در معرض دید آنها قرار می دهند. لذا هر عقیده ای نه می تواند به تمامی منتشر شود و نه عمر بادوامی داشته باشد. از طرف دیگر رشد قدرت توده ها موجب این شده که آنها به عامل متعادل کننده ای دست نیابند و لذا قابلیت انعطاف بیشتری پیدا کنند، نتیجه این سه مسئله یعنی: ۱- از دست رفتن تسلط آموزش های کهن ۲- رشد قدرت توده ها ۳- طرح عقاید متنوع و متفاوت از سوی نشریات، این شده است که هدایت افکار عمومی به دشواری امکان پذیر باشد. لذا مطبوعات و حکومتها مجبور به تعبیت از افکار عمومی شدند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.