آموزش و پرورش ، عامل رشد یا باز دارنده ی آن ؟
پس از دهه یی پر از ذوق و شوق برای آموزش و پرورش ، یعنوان عامل اصلی رشد ، امروز سیاستهای سنتی که به بن بست رسیده اند مورد تردید قرار میگیرند و درباره ی مفهوم آنها سئوالات بسیاری مطرح میشوند گسترش و عدم تعادل مسلماً در زمینهی کمی محض ، جهش چشمگیر بوده است .
از سال ١ / ١٩٦٠ تا ٦٨ / ١٩٦٧ / شمار جمعیت مدرسه رو در جهان از ٣٥٠ به ٤٨٠ میلیون تن رسیده است. در این میان، سهم آفریقا، آمریکای لاتین و آسیا ٢٦١ میلیون بوده و بسیار سریعتر از آمریکای شمالی و اروپا افزایش یافته است.
افزایش هزینه های سالانه آموزش و پرورش در آسیا ۱۳ ، در آفریقا ١٦ و در آمریکای لاتین بیش از ۲۰ بین سالهای ١٩٦۰ ت ١٩٦٥ بوده است. در سال ١٩٦٥ ، این سه قاره ٣/٤ تولید ناخالص ملی خود ، یعنی در حدود ١٥ ٢٥ ۱۰ تا ۲۰ هزینه های عمومی را ، صرف آموزش و پرورش کرده اند. بدیهی است که این گونه نرخهای رشد نمیتوانند بی نهایت ادامه داشته باشند اگر وضع را عمیقاً بررسی کنیم نامساعدتر از آنستکه بنظر میرسد :
کشورهای در راه رشد با ۷۰ جمعیت جهان ، فقط ٥٥ جمعیت مدرسه رو را در بر میگیرند و تقسیم این نسبت به حسب سطوح ،آموزش ٥٨ ابتدائی /٤٥ متوسطه و ۲۸ آموزش عالی را نشان میدهد تعداد دانش جویان در اروپا و آمریکای شمالی دوبرابرونیم بیشتر از بقیه جهان است
این کتاب را می توانید در سایت باشگاه ادبیات رایگان دانلود کنید.