از اواخر دوران قاجار به موازات آشنایی با تمدن غرب و توجه داشتن به عقب ماندگی اقتصادی و فرهنگی کشور، گرایشی به تجلیل و احیای گذشته باستانی و تمدن پیش از اسلام ایران پدید آمد.
این جریان را که چیزی فراتر از بزرگداشت طبیعی هر ملت برای تاریخ گذشته خویش بود میتوان باستانگرایی خواند و کتاب حاضر به بررسی علل پیدایش آن، رابطه آن با ناسیونالیسم، دموکراسی، شرقشناسی، و گرایش به سره نویسی، سیر تاریخی آن از آغاز تا پایان حکومت رضاشاه، و معرفی برجسته ترین نمایندگان و نظریه پردازان این جریان فکری، و کتب و نشریات مبین این دیدگاه می پردازد و بهره برداریهای سیاسی گوناگونی را که از این گرایش شده است تحلیل می کند