بختیارنامه و عجایب البخت
بَخْتْیارْنامه، عنوان یکی از قصههای معروف فارسی که ظاهراً کهنترین تحریر منثور آن به شمسالدین محمد دقایقی مروزی، از نویسندگان اواخر سده ۶ و اوایل سده ۷ق منسوب است. این تحریر مشتمل بر یک مقدمه و ۱۰ باب (قصه) و یک خاتمه است.
داستاندرباره بختیار، شاهزادهای – فرزند آزادبخت شاه سیستان – است که در میان دزدان برآمد و سپس به دربار راه یافت و چنان به شاه که فرزند را نمیشناخت، نزدیک شد که حاسدان به کار برخاستند و طی ماجراهایی سرانجام آزاد بخت را به قتل او راضی کردند. اما فرخسوار، پیشوای دزدان، پرده از راز زندگی بختیار برگرفت و شاه و ملکه پسر خویش را بازشناختند.
بختیارنامه جز قصه اصلی بختیار، مشتمل بر ۹ قصه دیگر است که قهرمانان هر یک ماجراهایی شبیه به بختیار دارند و این داستانها مانند هزار و یکشب تو در تو و مرتبط به یکدیگرند و همه متضمن پندها و نصایح در تأیید فضایل و طرد رذایل اخلاقی است.
مأخذ اصلی بختیارنامه روشن نیست. به گمان ذبیحالله صفا اساس بختیارنامه منسوب به دقایقی میتواند همان بختیارنامه ای باشد که به گفته مؤلف تاریخ سیستان در شرح کارهای بختیار، جهان پهلوانِ خسرو پرویز ساسانی نوشته شده است. اما هانوِی این نظر را درست نمیداندبه نظر محققانی چون کومپارِتی و باسه، مندرجات قصه «ده وزیر» با «هفت وزیر» (در سندبادنامه) چنان شبیه است که نمیتوان آنها را دو متن مستقل به شمار آورد، بلکه باید گفت آنچه در بختیارنامه آمده، تقلیدی است از «هفت وزیر».
نولدکه با تأیید عقیده باسه که بختیارنامه را متنی متأخر دانسته، تأکید کرده که برخلاف سندبادنامه که تحریرهایی از آن به زبان پهلوی و احتمالاً به سنسکریت یا پراکریت وجود داشته، قصه بختیارنامه در دوره اسلامی تحریر شده است و دلیلی هم در رد این نظر موجود نیست.
به نظر هرمان اته نیز بختیارنامه به سبک داستان هزار و یک شب و به تقلید از سندبادنامه – که به گمان او از اصل هندی سرچشمه گرفته – در دوره اسلامی نگارش یافته استذبیحالله صفا براساس نامها و نوع تمثیلات منقول در بختیارنامه که در ترجمههای عربی و گاه در تحریرهای فارسی باقی مانده است، حدس میزند که تحریرهای بختیارنامه از یکی از متون کهن پیش از اسلام سرچشمه گرفته، و در زمره داستانهایی است که در دوره تکوین حیات ادب عربی در قرنهای اولیه هجری، مانند کلیله و دمنه و سندبادنامه از پهلوی به عربی ترجمه شدهاند.
کهنترین تحریر موجود از بختیارنامه به نثر فارسی، راحه الارواح فی سرور المفراح (مورخ ۲۳ ذیحجه ۶۶۳) نام دارد که در پاریس نگهداری میشود هرچند در آن، از نام محرر سخن به میان نیامده، ولی صفا با مقایسه مقدمه این کتاب و روایتی از عوفی به درستی دریافته که این تحریری است به قلم شمسالدین محمد دقایقی مروزی.
به نوشته صفا، سخنان دقایقی حاکی از آن است که او کتاب یاد شده را ظاهراً از اصل پهلوی و یا از روی ترجمه عربی، به فارسی برنگردانده، بلکه پیش از او تحریری به فارسی از این کتاب به زبانی ساده و روان وجود داشته، و دقایقی همین متن فارسی را با صنایع ادبی آراسته، و دوباره تحریر کرده است. با اینهمه، ۴ قصه از ۱۰ قصهای که در کتاب دیگر عوفی، یعنی جوامع الحکایات از بختیارنامه نقل شده، از تکلفات منشیانه و عبارتهای مطنطن عاری است زمان دقیق تحریر دقایقی دانسته نیست.
وی در مقدمه کتاب میگوید که آن را به نام محمود بن محمد بن عبدالکریم، وزیر سمرقند، موصوف به «اکرم ماوراءالنهر» به رشته تحریر درآورده است که به گمان صفا، وی یکی از آخرین وزیران قراخانیان سمرقند و گویا وزیر نصرتالدین قلج ارسلانخان عثمان بن حسن (مق ۶۰۷ یا ۶۰۹ق) بوده است (که وزیر یاد شده را با تاجالدین محمود بن محمد، ممدوح سوزنی و رشیدالدین وطواط یکی انگاشته است). صفا همچنین بختیارنامه را از لحاظ سبکشناسی متعلق به سدههای ۶ و ۷ق دانسته است.
بیشتر اشعار پارسی و عربی منقول در بختیارنامه، در سند بادنامه نیز موجود است و به گمان صفا دقایقی این اشعار را از سندبادنامه برنگرفته، بلکه احتمالاً هر دو از منابعی که معمولاً مورداستفاده ادبای آن روزگار در نقل امثال و اشعار بوده، بهره بردهاند.
دو دستنویس دیگر از تحریر بختیارنامه موجود است: یکی مورخ ۶ ذیقعده ۶۹۵ محفوظ در کتابخانه دانشگاه لیدن با عنوان لمعه السراج لحضره التاج؛ (زاخاو، که در تقدیمنامه هر دو دستنویس، نام وزیر سمرقند، محمود بن محمد عبدالکریم، مندرج است.
بنابراین، منشأ هر ۳ دستنویس (پاریس، لیدن و بادلیان) را باید همان تحریر دقایقی دانست. محمد روشن دستنویس لیدن را با مقابله دستنویس بادلیان و برخی دستنویسهای دیگر تصحیح کرده، و در ۱۳۶۷ش در تهران به چاپ رسانده است. تحریر فارسی دیگری از بختیارنامه (مورخ ۲۳ ربیعالاول ۸۰۹) به کوشش ذبیحالله صفا همراه با یکی از تحریرهای عربی کتاب به نام عجائب البخت (مورخ ۳۹۰ق) که میشل جورجی عورا در مصر منتشر کرده بود، در ۱۳۴۷ش در تهران به چاپ رسید.
در این تحریر، اشعار متعددی مأخوذ از یکی از تحریرهای منظوم بختیارنامه و نیز ابیاتی سست و بی مایه، گویا سروده خود محرر به متن داستان افزوده شده است. همچنین چکیدهای از بختیارنامه در تحریر فارسی اسکندرنامه که اصل آن به کالیستِنِس دروغین منسوب است، آمده است.
از بختیارنامه ۴ تحریر منظوم فارسی در دست است: ۱. منظومهای در بحر هزج مسدس اخرب مقبوض مکفوف که نسخهای از آن همراه با منظومه نه منظر در کتابخانه ملی پاریس نگهداری میشود (Blochet، شم ۲۰۳۶)؛ ۲. منظومهای از شاعری به نام پناهی از معاصران جهانشاه قراقویونلو (حک ۸۴۱ -۸۷۲ق) در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف، سروده ۸۵۱ق که نسخهای از آن در کتابخانه ملی ملک محفوظ است؛ ۳. منظومهای در بحر متقارب مثمن مقصور که در ۱۰۹۱ق به نظم درآمده است
یکی از تحریرهای عربی به کوشش گوستاوس کنوز، با عنوان قصه العشر وزرا و ماجرا لهم مع ابن الملک آزادبخت با مقدمه بسیار کوتاه در ۱۸۰۷م در گوتینگن به چاپ رسید. نسخه دیگری (مورخ ۳۹۰ق) با عنوان عجائب البخت فی قصه الاحدی عشر وزیراً و ابن الملک آذاربخت (= آزادبخت) به کوشش میشل جورجی عورا با مقدمهای کوتاه در ۱۸۸۶م در مصر انتشار یافت. اصل این نسخه به خط سریانی است، ولی مصحح به اشتباه آن را از اصل عربی دانسته است.
تحریرهای عربی برخلاف تحریرهای فارسی، مشتمل بر ۱۱ فصلند. فصل اضافی حاوی داستانی است با عنوان «ملک بخت زمان» که پادشاهی است شرابخوار و بدکار، و به همین سبب، بخت از وی میرَمَد، ولی سرانجام توبه میکند و دیگر بار بر سریر حکمرانی مینشیند. تحریر عربی دیگری از بختیارنامه، در مجموعهای از داستانهای عربی به کوشش صلحانی در بیروت انتشار یافته است (۱۸۹۰م). این تحریر به متن عربی تصحیح کنوز بسیار نزدیک است و به نظر میرسد تا اندازهای از آن اصیلتر باشد.
دستنویسهای بختیارنامه عربی اندک نیست و در بیشتر نسخههای نسبتاً کامل هزار و یک شب نیز به چشم میخورد. به نظر نولدکه، متن عربی بختیارنامه، با تحریر فارسی آن بسیار تفاوت دارد و نمیتواند از آن مایه گرفته باشد. گذشته از تحریرهای عربی بختیارنامه، تحریرهایی از آن به زبانهای اویغوری، مالایایی و فِلِهی نیز باقی مانده است
هنوز بررسیای ثبت نشده است.