بر آمدن صفویه (مقدمات)
مجموعه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران ازپورپیرار
مقدمات(بخش اول )
اشارات(بخش دوم)
مشاهدات(بخش سوم )
مستندات(بخش چهارم)
مسلمات(بخش پنجم)
محکمات(بخش ششم )
ثمرات(بخش هفتم)
(از مجموعۀ 4 جلدی)نویسنده، این کتاب را بهزعم خود با هدف روشن ساختن توطئهای برنامهریزی شده به منظور تحریف بنیان تاریخ ایران به رشته تحریر درآورده است .
او معتقد است که کتابهایش با توطئه “تزریق اندیشه ضد عربی، در تفکر روشنفکری کنونی ایران، مقابله می کند “از این رو در کتاب حاضر نیز تلاش میکند با بررسی برخی متون و تحقیقات و رویدادهای تاریخی، پیشینه تاریخی قبل از اسلام ایران را انکار و تاریخ و تمدن عرب و اسلام را مبنایی برای تاریخ ایران مطرح نماید ;
از این رو، او ضمن “کذب و مغلوط و توطئهآمیز و جعلی “خواندن بسیاری از متون و گزارشها و تحلیلهای تاریخی رویدادهای ایران در قرون نخستین اسلامی، به آن منابع و گزارشها از نظرگاهی دیگر توجه میکند و به نتایجی متفاوت دست مییابد .نویسنده بر این باور است که توطئهای دقیق و هولناک در کار بوده که روشنفکران و اندیشمندان ایران را به سوی عرب و اسلام ستیزی سوق دهد .وی ضمن تکرار این ادعا در صفحات متعدد کتاب، سعی کرده با بررسی شواهد تاریخی با دیدگاه خاص خویش، ریشههای این توطئه را شناسایی و چشمانداز نوینی به حضور عنصر عرب و اسلام در تاریخ ایران نشان دهد .کتاب از شش بخش تشکیل شده است .
مولف در فصل اول از کتاب “اطلس تاریخ اسلام “اثر “حسین مونس “تجلیل نموده و بر انتقادات مطرح شده به جنبههای افراطی عربگرایی و اشکالات تاریخی کتاب که از سوی مترجم و ویراستار در مقدمه آن کتاب آمده، ایراد وارد نموده و منتقدان کتاب را به عجمگرایی افراطی متهم میسازد .
نویسنده در فصل دوم با نقل مطالبی از متون تاریخ سعی میکند نشان دهد که تمام اسناد و متون و گزارشهای تاریخی تا پایان قرن سوم هجری، مغشوش و ساختگی و با هدف نشان دادن خشونت و چهره منفی اعراب و به طور کلی عرب ستیزی شکل گرفته است ;از جمله خبر به خون کشیدن مردم جرجان توسط “یزید بن مهلب “که به نظر مولف خبری مجعول است .
وی معتقد است اصولا تا میانه قرن سوم اصلا خط و کتابت و نگارش عربی رواج نداشته و شکل نگرفته بوده است .مولف در فصل سوم با عنوان “پس از پیامبر “چنین اظهار میدارد حال که به دلیل فقدان خط و نوشتار تا حدود 250ه.ق بر هیچ نقل و روایتی اعتماد نیست، بنابراین برای بررسی تاریخ صدر اسلام باید فقط به قرآن و چند نامه پیامبر (ص) متکی بود ;
نویسنده سپس به تدوین و شناخت تاریخ اسلام پس از پیامبر براساس متون مورد نظر خود اشاره کرده بر همان اساس، دورههای اموی و عباسی را بررسی میکند و عمدتا از سیاستهای عربگرایی آنها تمجید کرده و آخر سر به قیام ابومسلم رسیده وجود او را انکار کرده مینویسد : “ساخت افسانه ابومسلم، انتقال و انتساب نیروی عمل کننده ضد اموی به ایرانیان و گماردن آنها در کار مخالفت با عرب و اسلام است…
اگر نمیتوان حضور ابومسلم خراسانی را در تاریخ ثابت کرد، پس تکلیف دیگر اجزای این به اصطلاح جنبش مقاومت ملی ایرانیان، خود به خود معلوم است .”
هنوز بررسیای ثبت نشده است.