تختخوابت را مرتب کن: چیزهای کوچکی که میتوانند زندگیات و شاید دنیا را تغییر دهند
سی سال بعد، برج های دوقلو در نیویورک فرو ریختند. پنتاگون به هم ریخت و در پنسیلوانیا آمریکایی های شجاع در هواپیما مردند. در روزهای واپسین حملات، من به دلیل حادثی شدید سقوط با چتر نجات، دوران نقاهتم را در خانه می گذراندم.
یک تخت بیمارستان را به اتاقم آورده بودند و من برای بهبودی، بیشتر روز را روی آن دراز کشیده بودم. بیشتر از هر چیز دیگری می خواستم که زودتر از دست آن تخت خلاص شوم.
مانند هر سرباز نیروی دریایی آرزو داشتم کنار همرزمانم در میدان جنگ باشم. وقتی به اندازه ی خوب شدم که بتوانم بدون کمک از تختم بلند شوم و راه بروم، اولین کاری که انجام دادم این بود که ملافه را خوب روی تشکم بکشم، بالش را مرتب کنم و مطمئن شوم که تخت بیمارستان برای تمام کسانی که وارد خانه ام می شوند، ظاهری آراسته دارد.
به این طریق نشان دادم که بر بیماری و جراحتم غلبه کرده ام و زندگی ام همچنان ادامه دارد. در طول چهار هفته بعد از حادثهی یازده سپتامبر، من به کاخ سفید منتقل….
هنوز بررسیای ثبت نشده است.