جوانی بر باد رفته (یاردستیکا)
کتاب حاضر، روایت تلاشهای نوجوان خام و بیتجربهای به نام دالگورکی ـ پسری نامشروع ـ است، برای این که در قلب پدرش، «ورسیلوف» که او را ظالمانه رها کرده است، جایی برای خود بیابد.
ورسیلوف چنان تاثیری بر دالگورکی میگذارد و آنچنان نفوذ قاطعی بر شکلگیری کلی اندیشه او میگذارد که بر آینده او نیز سایه افکنده است، در حالی که بسیاری از جنبههای شخصیت ورسیلوف برای او به صورت معما باقی میماند.
دالگورکی در این کتاب به افشای اسرار درونی روح خود و توصیف هنرمندانه احساسات و واکنشهایش میپردازد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.