این نامه ها بخشی از تقویم ماههای آخر انقلاب بزرگ مردم ایران در برابر نظام استبدادی خانواده پهلوی است ، آهنگ نامه ها در لحن ومفهوم با فرهنگ انقلاب تیز تر میشود .
مردم ایران از هر سو ضربههای نهائی را آغاز کرده بودند ، فریاد ها در حلقوم مردم بلندتر و خشن تر میشد کشته ها هر روز و هر ساعت فزونی میگرفت ، شهرها یکی پشت دیگری پرچم انقلاب و عصیان را بالا میبردند .
شهادت غنیمتی بود که جوانها برای دسترسی بآن از هم پیشی میجستند. خواهران و برادران ما در بخشهای مختلف عمومی و خصوصی دست از کار میکشیدند، کارگران نفت شیرهای چپاول و استتمار را بروی جهانخواران نفتی بستند، برادران دیگر جریان برق را از کار انداختند . و زخمی های ما در زیر نور فندک و شمع بدست جراحان انقلابی ما عمل میشدند و در عین حال عمله ضحاک با تفنگ و مسلسل حتى اتاق عمل بیمارستانها را نیز از هجوم وحشیانه خود معاف نمی کردند شاگردان مدارس و دانشگاهها و کارمندان و کارگران و پیشه وران و سایر قشرهای اجتماعی یکی پس از دیگری به اعتصاب عمومی و اعتراض سراسری از کار و همکاری با نظام جبار پیوستند … و ما دیگر تنها نبودیم و دیگر تنها قلم نبود که رسالت شهادت را بر عهده داشت که..