–
مجتبی حیدرزاده
در این کتاب ماجرای علی و قلی، دوقلوهای شیطون را می خوانیم که همیشه به دنبال شیطنت و بازیگوشی بودند تا اینکه یک روز وقتی مادرشان در خانه نبود، برایشان اتفاقی افتاد…
یکی بود، یکی نبود / توی این شهر بزرگ / یه پدر و مادر خوب / با دو تا بچه ناز / در کنار همدیگه / شاد و خوشحال بودند / اسم آن دو تا پسر / علی و قلی بود / شکل همدیگه بودند / به همین خاطر / به علی و به قلی / دوقلو می گفتند…
هنوز بررسیای ثبت نشده است.