روزی که بومون با درد خویش آشنا شد
ژان ماری گوستاو لوکلزیو
م.ر.حریری
✔️ روزی که بومون با درد خویش آشنا شد اثر کوتاهیست که لحن عرفانی به خود می گیرد. در این رمان کوتاه به طرز بی سابقه و بدیع “جدا ماندن” و تنهایی کامل نویسنده نشان داده شده است. یعنی عدم رابطه بین چیزی که احساس می شود و چیزی که به دیگری منتقل می گردد. این جدایی گیج کننده ذهن نسبت به واقعیت…
آغاز داستان:
اولین بار که بومون با درد خویش آشنا شد، در حدود ساعت سه و بیست دقیقه بعد از نیمه شب و در رختخواب بود. روی تشک به سختی غلت زد و حس کرد که شمد و پتو ضمن چرخیدن بدن او کشیده می شود ولی به طرز ناجوری مقاومت می کند. انگار دستی نامرئی این پارچه ها را دور تنه و لگن بی حرکت او پیچیده بود. بومون پس از چند دقیقه یا چند ثانیه همانطور که چشمش بسته بود، با دست چپ چین های پیژامه و شمد تاب خورده را کشید و سعی کرد خلاص شود ولی با این عمل بیشتر خود را گیر انداخت. خلقش تنگ شد….
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.