عقلانیت: بحثی در مبانی جامعهشناسی توسعه
مبحث اصلی این نوشتار شرح و تبیین این مدعاست که “عقلانیت غربی که در نظام”لیبرال-بورژوا”و تمدن کنونی مغرب زمین، نهادینه شده، مبتنی بر برداشتی شتابزده از عقلانیت است که به شدت ناقص، ناتوان از تفسیر اصلیترین مقاطع زندگی و مهمترین نیازهای آدمی و قابل یک محاکمه تمام عیار علمی است و باید به دنبال عقلانیتی بودکه کلیه مزایای “عقلانیت ابزاری” و “صوری” را مد نظر بدارد اما بدان اکتفا نکرده و به حدودی بس جامع- تر و شاملتر بیندیشد، زیرا وقتی پروژه”زندگی و انسان”را با تاملی جدیتر و دقیقتر بنگریم، مفهوم “عقلانیت”، به همان نسبت دقیقتر شده بلکه پاک عوض میشود و چه بسا رفتاری که در دستگاه”هزینه- فایده”، در یک انسانشناسی غیر الهی، “عقلانی” تلقی میشود، در دستگاه “هزینه-فایده” جامعتر، که اسلامشناسی اسلامی، مدعی آن است، غیر مقرون به صرفه و کاملا غیر عقلانی از آب درآید و به عکس”.
نگارنده در کتاب مفهوم “عقلانیت” و “کنش منطقی” در رفتار اجتماعی-اقتصادی(یکی از اصول توسعه سرمایهداری) را بررسی و بیشتر به آرای “ویلفر دوپارهتو” و “ماکس وبر” اشاره نموده در اصل قصد دارد مفهوم “عقلانیت” را در مبانی جامعهشناسی توسعه بررسی نماید. نگارنده برای عقلانیت سه جنبه معرفتی، اخلاقی و ابزاری قائل است.به زعم وی و بر اساس بررسی نظریات “پارهتو” و “وبر” در عقلانیت غربی تنها به عقلانیت ابزاری اکتفا شده است.
بخش دوم کتاب “عقلانیت اسلامی”نام دارد. در این باب از کتاب تصریح شده است که عقلانیت اسلامی” از انسان و حیات میپرسد و وقتی سنگ بنای “عقلانیت” را گذارد و مختصات و اهداف مبانی آن را معلوم کرد به تنظیم اخلاقیات(در راستای عقاید و فرهنگ)مینشیند و عاقبت به روشها و ابزار تامین اهداف مادی و معنوی بشریت میپردازد”.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.