فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول تأليف عيسى ولائى است كه در آن اصطلاحات متنوع و پراكنده علم اصول را گردآورده و در حدّ لزوم به توضيح آنها پرداخته است.
در اين كتاب سعى شده تمام اصطلاحات به صورت الفبايى تدوين گشته و با مثالهايى از قانون اساسى، قانون مدنى، آئين دادرسى و مانند اينها مطالب قابل فهمتر گردد. مطالب بخشهاى مختلف كتاب به ترتيب و بهاختصاربه شرح ذيل است.
مؤلف درباره انگيزه تألیف كتاب بيان مىكند كه چون جاى اصطلاحات اصول به ويژه براى دانشجويان رشته حقوق خالى بود لذا به تدوين كتاب همت گمارده است زيرا اولاً: بسيارى از كتب اصولى فاقد فهرست است. ثانياً: برخى از اصطلاحات در ضمن مباحث ديگر به صورت گذرا مطرح گشته است. ثالثاً: در آن دسته از کتابهايى كه داراى فهرست است تنها به رئوس مطالب اشاره شده است. رابعاً: چون اصطلاحات در كتابهاى اصولى به صورت الفبايى منظم نشده است طبعاً دسترسى به آنها كارى بس دشوار و بعضاً غيرمقدور است.
ايشان تصريح مىكند كه در كتاب حاضر ديدگاه علماى اماميه مورد بررسى قرار گرفته گرچه در بعضى از موارد به برخى از ديدگاههاى علماى اهل سنت نيز اشاره شده است و هدف اين كتاب تشريح و تبيين هر اصطلاحى است كه در کتابهاى اصولى به كار رفته است گرچه بعضى از آنها اصطلاح اصولى نيست. در بخش ديگرى از كتاب نوشتارى با موضوع كاربرد اصطلاح در علوم و اصطلاحات علم اصول به قلم آیتالله سبحانى آمده است.
ايشان بيان مىكند كه محققان اسلامى در تبيين اصطلاحات علوم گوناگون رسالهها و تأليفات مختلفى نوشتهان؛ برخى از آنها در كتاب واحدى به تفسير اصطلاحات همه علوم پرداختهاند مانند كشّاف اصطلاحات الفنون نگارش محمد على بن على تهاونى و برخى ديگر به شرح و توضيح اصطلاحات يك علم پرداختهاند؛ مانند: رسالة الحدود والحقائق نگارش شريف مرتضى.
استاد در بحث اصطلاحات علم اصول مىفرمايد: ريشههاى علم اصول در كلمات امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و ديگر پيشوايان معصوم وجود دارد حتى محدّث بزرگوار شيخ حرّ عاملى كتابى بنام «الفصول المهمة فى اصول الائمّة» تنظيم كرده كه بسيارى از قواعد اصولى در احاديث منقول در آن مندرج است. دانش اصول از قرن دوم وارد حوزههاى فقهى شيعه شد و تا به امروز رشد و ترقى چشمگيرى داشته است. وى بعد از بيان مقدمات لازم تصريح مىكند كه علم اصول فقه بسان ديگر دانشهاى بشرى، داراى اصطلاحات گوناگون بوده كه بايد پيش از ورود به هر بحث آن را روشن ساخت و اثر حاضر با توجه به استيعاب و فراگيرى آن قابل تحسين است.
مقدمهاى درباره تاريخچه ظهور علم اصول: در اين بخش بعد از بررسى اجتهاد در اسلام و جواب از شبهات وارده، به بحث پيرامون تصنيف اولين كتاب اصولى مىپردازد. ايشان بعد از نقل اقوال مختلف مىگويد اولين كتابى كه در اصول تألیف شده توسط هشام بن حكم بنام «الالفاظ و مباحثها» بوده سپس يونس بن عبدالرحمن كتاب «اختلاف الحديث و مسائله» را تألیف نمود و آن دو بزرگوار از شیعیان به نام بودند.
مؤلف بعد از بررسى وضعيّت اصول بعد از غيبت كبرا، علت پيدايش اخبارىگرى را بيان نموده است. افكار اخبارىگرى در حدود يك قرن علماء و حوزههاى عمليه را تحت تاثير قرار داده و ميداندارى مىكرد تا اينكه با ظهور وحيد بهبهانى اخبارگرى برچيده شد. بخش اصلى كتاب را تشكيل میدهد كه مولّف بر اساس حروف الفبا به تشريح 511 اصطلاح اصولى مىپردازد كه از واژه «ابتلاء و عدم ابتلا» شروع شده و با واژه «وضع نوعى» خاتمه مىيابد.