کتاب حاضر پاسخی است به دو مقاله از عبدالکریم سروش تحت عناوین “عمارت کردن قلعه سلطانی” و “دعوی درویشی و وعده خاموشی”.
بخشی از مقدمه کتاب:
آن زمان که در نقد “قبض و بسط” قلم بدست گرفتم، نمی دانستم که با سلطان و قلعه سلطانیش مواجهم! والا چه بسا که از چنین کاری می جستم. آخر درویشان را با سلاطین چه کار و سلاطین را نیز با فکر چه کار. سلطان باید در قلعه خویش به تفرج بپردازد و از تفرج صنع چشم پوشد. و اما حال که به تقدیر ایام چنین افتاده است، درویشان را خوفی از این امور نیست که “قل الله ثم ذرهم” پیشه کرده اند