نام این مثنوی «قِران سَعدین» است که معنی لفظی آن عبارت است از مقارنهی دو اختر یا ستارهی سعد. این منظومه دربارهی برخورد و رویارویی معزالدین کیقباد (جانشین غیاث الدین بلبن و پادشاه دهلی) است با پدرش بغراخان.
معزالدین کیقباد پس از آنکه به شاهی رسید، به لهو و لعب پرداخت. برای همین پدرش، بغراخان، از بنگال راهی دهلی شد تا او را از راه ناراست بازدارد، که کیقباد جوانی کرده و لشکر در برابر پدر آراست. اما هنگام رویارویی دو طرف، مخاصمت از میان برخاست و آشتی برقرار شد.
امیرخسرو دهلوی، شاعر بزرگ فارسی سرای هندوستان، از این رویارویی تعبیر به «قران سعدین» کرده و شرح آن را در قالب منظومهیی به همین نام در سال ۶۸۸ هجری قمری به نظم درآورده است.