–
نویسنده:
حمید عاملی
یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربون توی زمین و آسمون هیچکس نبود.
در روز و روزگارات خیلی دور پسری بود به اسم نخودی که اگه قد و هیکلش کوچک و کوتاه بود اما عقل و هوشش زیاد و شهامتش بسیار بود.
بابای نخودی را که چوپانی پیر و زحمتکش بود، ماموران بیرحم حاکم ظالم شهر در زمانیکه نخودی بیش از پنج یا شش سال نداشت، کشته بودند و نخودی از همان دوران کودکی بنا به وصیت پدرش تصمیم گرفته بود تا انتقام خون پدرش را از حاکم ظالم بگیرد…
در روز و روزگارات خیلی دور پسری بود به اسم نخودی که اگه قد و هیکلش کوچک و کوتاه بود اما عقل و هوشش زیاد و شهامتش بسیار بود.
بابای نخودی را که چوپانی پیر و زحمتکش بود، ماموران بیرحم حاکم ظالم شهر در زمانیکه نخودی بیش از پنج یا شش سال نداشت، کشته بودند و نخودی از همان دوران کودکی بنا به وصیت پدرش تصمیم گرفته بود تا انتقام خون پدرش را از حاکم ظالم بگیرد…
2.1
18
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.