–
نویسنده:
گلبرت دلاهیه
مترجم:
موسی نباتی
از یک هفته پیش، بابا بزرگ قول داده بود که مارتین و دوستش قهوه ای را با خود به دهکدۀ عمه لوسی ببرد.بالاخره امروز صبح بابا بزرگ، مارتین و قهوه ای سوار گاری شدند و بطرف دهکده حرکت کردند. خورشید تازه طلوع کرده بود که آنها سر تپه رسیدند.
6.5
23
j
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.