–
نویسنده:
عبدالله فهد نفیسی
عراق و مسئله جنبش های سیاسی دهه های حاضر این کشور به یکی از مهم ترین مسائل سیاسی جهان تبدیل شده است. تاکنون آثار بسیاری درباره این مسئله و خصوصا ابعاد اسلامی و شیعی آن به رشته تحریر درآمده است.
کتاب حاضر یکی از مهم ترین آثار در این زمینه است که به بررسی نهضت های اسلامی شیعیان عراق در دوران معاصر با اشاره ای ویژه به احزاب و نهادهای شیعی آن می پردازد. کتاب حاضر در یک مقدمه و هفت فصل سامان یافته که هر یک از فصول این کتاب جداگانه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
مولف کتاب در مقدمه به موضوعاتی مهمی اشاره دارد و به نحوی چکیده دیدگاههای خود درباره جنبش سیاسی شیعیان عراق در دوره حاضر را بیان می دارد. مهم ترین اشاره او در اینباره آن است که نهضت اسلامی عراق، را نمی توان جنبشی نامید که تحت تاثیر ایران و انقلاب اسلامی ایران شکل یافته باشد.
وی با رد این باور رایج، تاریخ آغاز فعالیت این جنبش را بیست سال قبل از ظهور جمهوری اسلامی ایران می داند و این ادعا را در فصل های بعدی کتاب اثبات می کند. وی در همین مقدمه تاکید دارد که جنبش اسلامی عراق، بار دیگر بر خلاف باور رایج، فرقه گرا نیست.
مسئله دیگر بنیاد گرایی جنبش های اسلامی در عراق است. امروزه بسیاری از جنبشهای سیاسی و یا اجتماعی در کشورهای اسلامی بنیادگرا نامیده می شوند. اما کمتر معیارهای بنیادگرایی در مورد آنها اندازه گیری شده است.
مولف کتاب باور خود درباره بنیادگرایی جنبش اسلامی عراق را نیز چنین بیان میدارد:« اگر منظور از کلمه بنیادگرا رد کردن مدرنیزم و تغییر و تحول باشد، در این صورت فعالان اسلامی عراق، بنیادگرا نیستند» (ص 15)
در اینجاست که او اصلاح اسلام گرا را مناسب تر از اصطلاح بنیادگرا درباره فعالان اسلامی در عراق می داند. از مطالب مقدمه کتاب برمی آید که مولف کتاب علاوه بر مطالعات وسیع درباره عراق معاصر، دارای مطالعات خوبی درباره معارف و تاریخ اسلام بوده، نیز برای تهیه این کتاب به عراق سفر کرده و همچنین با معارضین عراقی گفتگوهایی داشته و نشریات اسلام گرایان عراقی را نیز مورد مطالعه قرار داده است.
کتاب حاضر یکی از مهم ترین آثار در این زمینه است که به بررسی نهضت های اسلامی شیعیان عراق در دوران معاصر با اشاره ای ویژه به احزاب و نهادهای شیعی آن می پردازد. کتاب حاضر در یک مقدمه و هفت فصل سامان یافته که هر یک از فصول این کتاب جداگانه مورد بحث قرار خواهد گرفت.
مولف کتاب در مقدمه به موضوعاتی مهمی اشاره دارد و به نحوی چکیده دیدگاههای خود درباره جنبش سیاسی شیعیان عراق در دوره حاضر را بیان می دارد. مهم ترین اشاره او در اینباره آن است که نهضت اسلامی عراق، را نمی توان جنبشی نامید که تحت تاثیر ایران و انقلاب اسلامی ایران شکل یافته باشد.
وی با رد این باور رایج، تاریخ آغاز فعالیت این جنبش را بیست سال قبل از ظهور جمهوری اسلامی ایران می داند و این ادعا را در فصل های بعدی کتاب اثبات می کند. وی در همین مقدمه تاکید دارد که جنبش اسلامی عراق، بار دیگر بر خلاف باور رایج، فرقه گرا نیست.
مسئله دیگر بنیاد گرایی جنبش های اسلامی در عراق است. امروزه بسیاری از جنبشهای سیاسی و یا اجتماعی در کشورهای اسلامی بنیادگرا نامیده می شوند. اما کمتر معیارهای بنیادگرایی در مورد آنها اندازه گیری شده است.
مولف کتاب باور خود درباره بنیادگرایی جنبش اسلامی عراق را نیز چنین بیان میدارد:« اگر منظور از کلمه بنیادگرا رد کردن مدرنیزم و تغییر و تحول باشد، در این صورت فعالان اسلامی عراق، بنیادگرا نیستند» (ص 15)
در اینجاست که او اصلاح اسلام گرا را مناسب تر از اصطلاح بنیادگرا درباره فعالان اسلامی در عراق می داند. از مطالب مقدمه کتاب برمی آید که مولف کتاب علاوه بر مطالعات وسیع درباره عراق معاصر، دارای مطالعات خوبی درباره معارف و تاریخ اسلام بوده، نیز برای تهیه این کتاب به عراق سفر کرده و همچنین با معارضین عراقی گفتگوهایی داشته و نشریات اسلام گرایان عراقی را نیز مورد مطالعه قرار داده است.
3.5
222
هنوز بررسیای ثبت نشده است.