کتاب ورقپاره های زندان متشکل از 5 داستان کوتاه است که بزرگ علوی بین سال های 1316 تا 1320 در زندان قصر زمانی که دوره محکومیتش را میگذراند نوشته است. او این کتاب را به خواهرش بدری علوی تقدیم کرده است. داستان های این مجموعه از واقعیات زندگی افرادی گرفته شده که علوی در زندان با آنها دور یا نزدیک ارتباط داشته است. داستانها حکایت روزهای زندان و زندانیان است.
در این مجموعه بیشتر داستانها شرح چگونگی اسیر شدن زندانیان روایت میشود. بزرگ علوی نویسندهی سیاسی بود به همین دلیل شرایط زندانیان در این داستانها بیانگر شرایط سیاسی آن زمان است. بزرگ علوی در مقدمهی این کتاب نوشته است: «ورق پارههای زندان اسم بیمسمایی برای این یادداشتهایی که اغلب آن در زندان تهیه شده، نیست.
در واقع اغلب آنها روی ورق پاره، روی کاغذ قند، کاغذ سیگار اشنو و با پاکتهایی که در آن برای ما میوه و شیرینی میآوردند، نوشته شده است و این کار بدون مخاطره نبوده است. در زندان اگر مداد و پاره کاغذی، مامورین زندان، در دست ما میدیدند جنایت بزرگی به شمار میرفت.
امان از آن وقت که اولیای زندان پی میبردند که کسی یادداشتهایی برای تشریح اوضاع ایران در آن دوره تهیه میکند. خانباباخان اسعد در زندان به سخت ترین و وقیح ترین وجهی مرد، فقط برای آنکه یادداشتهای او به دست مأمورین افتاد. محمد فرخی یزدی به دست جنایتکارانی بی شرم و رو کشته شد، فقط برای آنکه شعر میگفت و با اشعارش اوضاع ایران را در دوره استبداد سیاه برای نسلهای آینده به یادگار میگذاشت.
من با علم به این مخاطرات یادداشت میکردم. چون ایمان قطعی داشتم به اینکه ملت ایران از این جریانات اطلاع کافی ندارد و برای نسلهای آینده لازم است بدانند که در این دوره سیاه با جوانان باغیرت و آزادیخواهان ایران چه معاملاتی میکردند. اگر یادداشتهای من، یعنی همین ورق پارهها به دست اولیای زندان میافتاد، من هم دیگر امروز زنده نبودم؛ اما بزرگترین دلخوشی من این بود که بالاخره وقایع یادداشت شده و ورق پارههای زندان خواهی نخواهی روزی به دست ملت ایران خواهد افتاد.»
هنوز بررسیای ثبت نشده است.