شدت محبت هارون نسبت به جعفر به اندازه ای بود که هرگز تاب جدائی او را نداشت، و همچنین خواهرش عباسه دختر مهدی را خیلی دوست می داشت و عزیزترین زنان پیش او بود و بر دوری او تاب و تحمل نمی آورد.
و هر گاه با جعفر بود بعلت جدائی عباسه عیشش ناقص بود و هر گاه که به خواهرش خلوت می کرد از نبودن جعفر سرورش ناتمام بود، از این رو روزی به جعفر گفت :
شادی من به منتها درجه نمی رسد مگر با تو و عباسه ، من او را به تو تزویج می کنم تا اجتماع شما جایز و مشروع گردد و لیکن مشروط بر اینکه فقط در حضور من باشد، با این شرط عباسه را به عقد جعفر در آورد.
هارون هر دو را در مجلس عیش و عشرت خود جمع می کرد و به سبب دیدارشان سرورش کامل و عیشش تام و تمام می شد. (۴۶) مادری که پسر خود را به کشتن داد
جعفر برمکی پس از ازدواج با عباسه طبق قراداد می بایست در غیر حضور هارون با عباسه اجتماع نکند لذا بدون او از خلوت کردن با عباسه خودداری می نمود…..
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.