یکی بود یکی نبود
یکی بود و یکی نبود مجموعهای متشکل از یک دیباچه٬ شش داستان کوتاه و مجموعهای از کلمات عوامانۀ فارسی نوشتۀ سید محمدعلی جمالزاده است که در سال ۱۳۰۰ منتشر شدهاست.
این کتاب را آغازگر ادبیات واقعگرای فارسی و داستانکوتاهنویسی در ایران دانستهاند.
مقدمه کتاب
مقدمهای که او برای این کتاب نوشته به جهت نشان دادن اهداف کلی و اندیشۀ نویسنده بسیار بااهمیت است. او در این مقدمه ابتدا به استبداد ادبی در ایران اشاره میکند.
«عموما همان جوهر استبداد سیاسی ایرانی که مشهور جهان است در ماده ادبیات نیز دیده میشود به این معنی که شخص نویسنده وقتی قلم در دست میگیرد نظرش تنها متوجه گروه فضلا و ادباست و اصلا التفاتی به سایرین ندارد و حتی اشخاص بسیاری را نیز که سواد خواندن و نوشتن دارند و نوشتههای ساده و بیتکلف را به خوبی میتوانند بخوانند و بفهمند هیچ در مدنظر نمیگیرد و خلاصه آنکه پیرامون «دموکراسی ادبی» نمیگردد.»
او سپس به سادهنویسی و گرایش به رماننویسی در کشورهای دیگر اشاره میکند و فوایدی چند برای این نوع ادبی برمیشمرد: کسب معلومات برای افرادی که فرصت علمآموزی با کمک مدارس و کتب را ندارند٬ آشنا کردن اقشار مختلف جامعه با اوضاع یکدیگر و نزدیک کردن آنها به هم٬ نمایاندن احوال ملل دیگر٬ و مهمترین فایدۀ آن که فایدۀ زبانی است. جمالزاده رمان را به جعبۀ حبس صوت طبقات و دستههای مختلف ملت تشبیه میکند و میگوید انشای قدیمی نمیتواند در این زمینه به کار بیاید.
او پیشنهاد میکند نویسندگان کلماتی که در گفتار مردم به کار میرود را در آثار خود استعمال کنند تا این کلمات به مرور زمان فراموش نشوند و سرمایۀ ثروت زبان ازدیاد یابد و از این رهگذر ادبیات ما نیز جانی دوباره بگیرد. « و البته همین که اهل دانش و بینش به کار نوشتن مشغول شدند به تدریج ذوق سلیم و طبع روشن آنها با مراعات قواعد و ملاحظه ضروریات به طوری که منافی با روح زبان نباشد کلمات و اصطلاحات تازه داخل زبان نموده و زبان هم در ضمن حلاجی و ورزیده شده و همان طور که ورزش جسمانی در عروق و شریان انسانی خون و قوت تازه روان میسازد در عروق ادبیات هم خون تازه دوان و کم کم ادبیات ما نیز صاحب آب و تاب و حال و جمال گردیده و مانند ادبیات قدیممان مایه افتخار و مباهات هر ایرانی خواهد گردید.» از مسائلی که در بررسی یکی بود و یکی نبود باید به آن دقت کرد٬ این است که اهمیت این کتاب بیشتر از قوت داستانهای آن در تقدم آن نسبت به نمونههای دیگر است.
نثر او هنوز برای داستان کاملاً آماده نیست و حال و هوای گزارشی نثر مشروطه را دارد اما به هر ترتیب این کتاب نقطۀ شروع تغییر در داستاننویسی ایرانی است. جمالزاده خود در مقدمهاش ذکر میکند که این مجموعه را محض تفریح خاطر از مشاغل جدیتر نوشتهاست.
« او هیچگاه از داستان کوتاه نام نمیبرد و همواره از رمان سخن میگوید. این نکته٬ نشان میدهد که داستان کوتاه به عنوان یک نوع مستقل ادبی در آن سالهای زیادنویسی و رواج تحقیقات فاضلانه در متون ادبی کلاسیک٬ چقدر بیاعتبار و ناشناخته بودهاست.»
[restrict paid=”true”]
شما میتوانید نسخه تایپ شده کتاب را نیز دانلود کنید.
نسخه دیگر تایپ شده این کتاب
دیگر نسخه های این کتاب
هنوز بررسیای ثبت نشده است.